اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۷
روز بعد
مکان: پاسگاه
بیو سوهو
افسر پلیس روبروم نشست: چی میخوای بگی
پوزخند زدم: اول دستامو باز کن تا بهت بگم
افسر: نه باز نمیکنم، میگی یا نه؟؟
هوففی کشیدم: باش میگم
بعد شروع کردم و قضیه شوهر ا. ت رو ب افسر گفتم.
افسر پلیس ک همکار خودمونم بود میدونست من چندین ساله که پلیس حل پروندم و سابقه دارم. ب خاطر همین حرفمو باور کرد چون میدونست اشتباه توی کارم نیست.
افسر با تعجب گفت: یعنی... یعنی دیشب اون مرد تو مشتم بوداا!!! تازه با هم حرف هم زدیم!!! اون لعنتی توی مشتم بود! چطور تونست...
افسر با عصبانیت گفت: خب چکار کنیم
نیشخند زدم: امشب عملیات دارن! ادرس خونشونم بلدم... امشب میریم سر وقتشون... ولی قبلش..
افسر:قبلش چی؟
ترسناک خندیدم:کاری کن ا. ت رو اخراج کنن تا زیر دست و پامون نباشه!
مکان: پاسگاه
بیو سوهو
افسر پلیس روبروم نشست: چی میخوای بگی
پوزخند زدم: اول دستامو باز کن تا بهت بگم
افسر: نه باز نمیکنم، میگی یا نه؟؟
هوففی کشیدم: باش میگم
بعد شروع کردم و قضیه شوهر ا. ت رو ب افسر گفتم.
افسر پلیس ک همکار خودمونم بود میدونست من چندین ساله که پلیس حل پروندم و سابقه دارم. ب خاطر همین حرفمو باور کرد چون میدونست اشتباه توی کارم نیست.
افسر با تعجب گفت: یعنی... یعنی دیشب اون مرد تو مشتم بوداا!!! تازه با هم حرف هم زدیم!!! اون لعنتی توی مشتم بود! چطور تونست...
افسر با عصبانیت گفت: خب چکار کنیم
نیشخند زدم: امشب عملیات دارن! ادرس خونشونم بلدم... امشب میریم سر وقتشون... ولی قبلش..
افسر:قبلش چی؟
ترسناک خندیدم:کاری کن ا. ت رو اخراج کنن تا زیر دست و پامون نباشه!
- ۶.۵k
- ۰۶ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط